خرم,
دختری اهل روسیه که فرزند کشیش بوده است .و با حمله ی تاتار ها مادر و پدر
او کشته میشوند و او فکر میکند که نامزدش نیز به قتل رسیده است ولی بعد ها
نامزدش لئو پیدا میشود و به عنوان نقاش به دربار میاید. خرم صاحب چهار پسر
به ترتیب,محمت,سلیم,بایزید,جهانگیر(که عقب مانده بوده است) میشود و یک
دختر به اسم مهری ماه. داستان از روی واقعیت است و خرم نیز واقعیت دارد و
در زمانی که زنان هیچ نقشی در اداره ی جهان نداشتند خرم با سیاست جوری خودش
را در قلب سلطان جا میکند که سلطان حتی برای اداره ی کشور هم از وی کمک
میخواهد.خرم در کتاب سلطانه با همین چشمان سبز و نافذ شناخته میشود. و
همچنین او اولین سلطانه دربار عثمانی بعد از ماجرای بایزید و تیمور لنگ
است.