رسول خدا (ص) هرگاه مسافرت مىكرد، آخرين نفرى كه با او خداحافظى مىنمود، فاطمه (س) بود، هرگاه از مسافرت بازمىگشت نخستين نفرى كه با او ديدار مىكرد فاطمه (س) بود، در يكى از سفرهاى جنگى، رسول خدا (ص) به مدينه بازگشت، و به سوى خانهى فاطمه (س) رهسپار شد، وقتى كه به در خانه رسيد، ناگهان پردهى مخصوصى را ديد كه آويزان است، و حسن و حسين (ع) را ديد كه در دستشان دستبند نقرهاى مىباشد.
پيامبر (ص) از همانجا بازگشت و وارد خانهى فاطمه (س) نشد، فاطمه (س) از
جريان آگاه شد، گمان برد كه علت بازگشت پيامبر (ص) بخاطر آن پرده و آن دستبندها
بوده است.
بىدرنگ پرده را گرفت، و آن دستبندها را از دست حسن و حسين (ع) بيرون آورد
فاطمه (س) دستبندها را بين حسن و حسين تقسيم نمود، آنها با چشمى گريان به حضور
رسول خدا (ص) آمدند.
رسول خدا (ص) آن دستبندها را از آنها گرفت و به ثوبان (يكى از غلامان) فرمود:
اينها را به فلان جا ببر، و با اينها براى فاطمه (س) يك گردنبند از چوب عصب، و
دو دستبند از چوب عاج خريدارى كن.
فان هؤلاء اهلبيتى و لا احب ان يأكلوا طيباتهم فى حياتهم الدنيا.
زيرا، اينها اهل خانهى من هستند و من دوست ندارم كه آنها زيبائيها و لذائذ را
در اين دنيا مصرف كنند و براى آخرت باقى نگذارند».(1)